رمان اتاق معلم
رمان اتاق معلم

دانلود رمان اتاق معلم اثر فرزان با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

یادم نمیاد دقیقا چند شنبه بود که سرنوشت منو واسه بازی انتخاب کرد!
فقط می دونم یه دختر چهارده ساله روستایی بودم که بی خبر از همه جا مثه هر روز صبح از خواب بیدار شدم.
مثه هر روز با خواهرم بحث کردم و بازم مثه هر روز اخم و تنبیه مامان رو به جون خریدم.
ولی اون روز با هر روز فرق داشت اون روز شروع داستان من بود…

خلاصه رمان اتاق معلم

-پرییییییییییییییییییییییییییییییی…
اه باز صدای طوبی بلند شد.
-الان میااااااااام.
دست از سد سازی واسه مورچه های بیچاره برداشتم و رفتم سمت در اتاق…
-بعله…
-دو ساعته صدات می زنم کجا بودی؟
-خوب حالا اومدم چیکار داری؟

-مامان میگه برو اتاق معلمو تمیز کن فردا قراره یه معلم جدید بیاد.
-اه به من چه خودت برو…
طوبی از این حرفم حسابی کفری شد و داد زد:
-کوری نمی بینی دارم میرم تخم مرغا رو جمع کنم؟
-خیلی خوب چرا داد می زنی الان میرم.
با حرص پاهامو کوبیدم رو زمین و در چوبی اتاقی که مال معلم روستا بود رو باز کردم.
معلم قبلیمون یه سرباز معلم بود که خدمتش این روستا معلمی می کرد.
بداخلاق و زشت بود بچه ها رو هم میزد من که اصلا ازش خوشم نمیامد.
اگه این یکی معلمم مثه اون باشه کلا مدرسه رو ول می کنم.
همین جور که داشتم غرغر می کردم رفتم سمت جاروی کنار در و شروع کردم مثلا جارو کردن یکی چپ دو تا راست سه تا شرق!…

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه اندروید