رمان آدم و حوا
رمان آدم و حوا
دانلود رمانآدم و حوا اثر گیسوی پاییز با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
نمی دانی که لبخندت خلاصه ای از بهشت است و نگاه به بند کشیده ات، شریف ترین فرش پهن شده برای استقبال از دلم، که هوایی حوا بودن شده…باور نمی کنی که من از ملکوت نگاه تو به عرش رسیدم…حرف های تو بارانی بود که زمین لم یزرع دلم را به بهاری سبز و شکوفایی مهمان کرد…هر چقدر می خواهی آدم باش…فرقی نمی کند در بهشت باشی یا رانده شده ای به زمین.من به هوایت حوا می مانم…خودت بگو! حوا را چه به مجنون شدن!چه گناه از من باشد چه تو، محکومیم به تنها قانون بی قانون دنیا، جاذبه ی عشق…بیا تا در خلوتمان یکدیگر را زمزمه کنیم!…

خلاصه رمان آدم و حوا

در غم هجر روی تو، رفته ز کف قرار دل *** گر ننماییم تو رخ، وای به حال زار دلنیست شبی که تا سحر، خون نفشانم از بصر *** ز آن که غم فراق تو، کرده تمام کار دلآمده ام که سر نهم، عشق تو را به سر برم *** ور تو بگوییم که نی، نی شکنم شکر برماوست نشسته در نظر ، من به کجا نظر کنم *** اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر برمدر غم هجر روی تو، رفته ز کف قرار دل *** گر ننماییم تو رخ ، وای به حال زار دلنیست شبی که تا سحر ، خون نفشانم از بصر *** ز آن که غم فراق تو ، کرده تمام کار دلمرده بودم ، زنده شدم ، گریه بودم ، خنده شدم *** دولت عشق آمد و من ، دولت پاینده شدم…

دانلود نسخه پی دی اف