رمان مستر سیبیل
رمان مستر سیبیل

دانلود رمان مستر سیبیل اثر سحر براتی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

رمان درباره زندگیه سه دختره که هر کدوم توی زندگی هدف های خاص خودشونو دارن.شخصیت اصلی ما خودش دوست داره پلیس بشه ولی با مخالفت پدرش روبه برو میشه.در این بین پدرش ورشکست میشه و اونا مجبورن توی خونه یکی از فامیل های دور، که خونه بزرگی هم بوده زندگی کنند.داستان اصلی از جایی شروع میشه که دختر قصه ما عاشق پسری که اونجا زندگی میکنه میشه و…

خلاصه رمان مستر سیبیل

قرارمان

همین بهار

زیر شکوفه های شعر آنجا که واژه ها

برای تو گل می کنند.

آنجا که حرف های زمین افتاده ام،

دوباره سبز می شوند وَ دست های عاشقمان

گره در کارِ سبزه ها می اندازند؛

قرارمان زیرِ چشم های تو

آنجا که شعر

نم نم شروع می شود.

 

چشمم که باز شد مامان رو دمپایی به دست، بالا سرم دیدم.

_ بلند شو دیگه سحر دیرت شد.

 

توی جام نشستم.

_ وای مدرسه ام دیر شد!

 

دمپایی رو توی دستش فشار داد.

_ حواست کجاست؟ الان تابستونه.

 

 

_ خب پس دیگه چرا الکی من رو صدا می کنی؟

پتو رو روی صورتم کشیدم و خوابیدم.

با ضربه ای که به نوک دماغم خورد، دوباره توی جام نشستم.

_ ای بابا، خب مامان چرا می زنی؟

 

_ چون که خنگی مگه تو الان نباید بری انتخاب رشته کنی؟ دیرت شدا.

 

عین برق گرفته ها، سریع از جام بلند و هر چیزی که دم دستم بود رو پوشیدم.

سر راهم توی آشپزخونه رفتم.

سهیل نشسته بود و صبحانه می خورد.

 

چپ چپ نگاهم کرد و گفت:

_ سلامت کو؟

 

_ علیک سلام

 

چشم غره ای رفت و حرفی نزد.

بعد از خوردن صبحانه، از جام بلند شدم.

اومدم برم که دیدم برام زیر پایی گرفته منم خیلی شیک پام رو روی پاش گذاشتم.

با صدای دادش فرار کردم و بعد از خداحافظی، از در بیرون زدم.

 

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه اندروید