رمان حریری به رنگ آبان
رمان حریری به رنگ آبان

دانلود رمان حریری به رنگ آبان اثر سید آوید محتشم با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

حکایتی از دو انسان دلداده، دو جسم و یک روح…
در جدال با مردی خود خواه، خود شیفته، خود بین، خود رای…
حکایتی متفاوت از یک عشق، عشقی که از دید من شاید سفید باشد و از دید تو سیاه…
اصلا بیا آن را خاکستری ببینیم، خاکستری روشن، متمایل به سفید…
یا نه! تصمیم با توست، علی و ساغر را، هر رنگی خواستی بکش…
آنها را در حریری به رنگ آبان، هر طور دوست داشتی رنگ آمیزی کن…

خلاصه رمان حریری به رنگ آبان

دستمال کاغذی که بین انگشت های دستش مچاله شده بود، حالا داشت تیکه تیکه می شد.
دستمال نمناک بود.
اینو کامل حس می کرد، ولی این نمناکی به خاطر اشک نبود، حاصل مشت شدن دست ها و انگشتاش توی هم بود که عرق کرده بودن.

همیشه از این عرق کردن شکایت می کرد، اینکه هیچ وقت جرات نداشت با کسی دست بده مگر اینکه اول یه دور دست هاش رو به مانتوش بکشه و مطمئن شه خشک هستن.
نفسش به پنجره ی اتاق خورد.
دوباره با دلشوره زل زد به صفحه ی گوشیش.
تیکه های دستمال رو روی زمین ریخت و برای هزارمین بار شماره رو گرفت و برای هزارمین بار صدای مشترک مورد نظر خاموش است گوشش رو آزار داد و خط کشید رو اعصابش.
عادتش بود، وقتی که به شدت استرس داشت به جون دستمال کاغذی می افتاد.
از یادآوری لبخند علی، وقتی اولین بار این حرف رو بهش زده بود لبخندی صورتش رو پوشوند.
گرم شد، خون دوید تو رگ هاش… چقدر فکر کردن…

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه موبایلی